• عروسی یا عزا

(نوري اين داستان را زماني نوشت كه شماره‌هاي تلفن چهاررقمي بود) شماره تلفن اداره محترم و خوش‌قدم و فرح‌انگيز متوفيات 5320 است. شماره تلفن يكي از گاراژهاي مركز كه براي عروسي‌ها اتومبيل عروس تهيه مي‌كند 5220 مي‌باشد و به طوري كه ملاحظه مي‌فرماييد تفاوت اين دو شماره تلفن فقط يك نمره است و همين شباهت بيجا باعث شد كه چندي قبل عروسي يكنفر فلك زده با عزاي يك نفر بدبخت ديگر بي‌رحمانه در هم آميخته و تراژدي مضحك و كميك سوزاني به وقوع پيوندد.

آقاي نااميد پس از چهاررال عاشقي و دربه‌دري و خون جگري بالاخره به وصال محبوبش سكينه رسيد. وسايل عروسي از هر حيث فراهم بود و قرار شد شب پانزده فروردين آقاي نااميد را از وصال سكينه سرمست كنند!

در همان روزي كه خانواده عروس و داماد سرگرم فرستادن كارت دعوت و كرايه ميز و صندلي و خريد ميوه و شيريني بودند در يكي از آپارتمان‌هاي خيابان شاهرضا آقاي سرخلوتيان كه مدتها بود از فشارخون رنج مي‌برد ظاهرا آخرين دقايق حيات را طي مي‌كرد و در اثر سكته قلبي نزديك بود دار فاني را وداع كند.

ساعت چهار بعدازظهر آقاي نااميد با خوشحالي گوشي را برداشته شماره 5220 را گرفت: الو... كجاست؟!...

- گاراژ...

به طوري كه عرض كردم اتومبيل عروسي را كاملا تزئين كنيد نيم ساعت ديگر مجددا تلفن خواهم كرد.

درست در همان موقع از منزل آقاي سرخلوتيان هم يك نفر با چشمان اشك آلود گوشي تلفن را برداشته و شماره اداره متوفيات 5320 را گرفت: الو... كجاست؟!...

- متوفيات...

- آقا حال مريض ما خيلي سخت است. خواهشمندم اتومبيل را حاضر داشته باشيد بنده مجددا تلفن خواهد كرد! لطف عالي مزيد ولي قاري را فراموش نفرماييد.

ساعت 5 و ربع بعدازظهر آقاي داماد ذوق‌زده براي دومين بار گوشي را برداشت و ايندفعه از شدت خوشحالي به جاي اينكه شماره تلفن 5220 را بگيرد اشتباها شماره 5320 را كه مربوط به اداره متوفيات بود گرفت: الو... سلام عليكم! آقا كار ما تمام است اتومبيل را زود بفرستيد! آدرس ما آسان است: خيابان شاه آباد، كوچه باغ سپهسالار،‌كاشي شماره.... مخصوصا سعي كنيد خيلي آبرومند باشيد چون جمعيت خيلي زياد است... لطف عالي مزيد.

با قضا و قدر نمي‌شود پنجه در انداخت. درست در همين موقع يك نفر از منزل آقاي سرخلوتيان گوشي را برداشت و از شدت اوقات تلخي اشتباها به جاي اداره متوفيات با يك نمره اختلاف گاراژ تهيه اتومبيل عروس را گرفت: آقا... كار ما تمام شد. اتومبيل را زود بفرستيد، مخصوصا سعي كنيد خيلي موقر و سنگين باشيد. خيابان شاهرضا، كوچه روبروي حمام فارس.

بازي مضحك طبيعت به جاي شيرين رسيده بود. بلافاصله از اداره متوفيات يك راس اتومبيل نعش‌كش مثل اجل معلق خارج شد و به سرعت به طرف منزل داماد بدبخت و بي‌خبر از همه جا روان شد.

در حاليكه منزل آقاي نااميد مملو از جمعيت بود و موزيك با نغمات دلپذير، روح حاضرين را شاد مي‌ساخت خود داماد هم به انتظار ورود اتومبيل گل‌كاري شده قدم مي‌زد.

هنگاميكه اتومبيل نعش‌كش به سرعت به طرف منزل عروس مي‌رفت از گاراژ تهيه اتومبيل عروسي هم يك ماشين شيك آخرين سيستم و گل‌كاري شده مانند كشتي خارج شده و به تاخت راه منزل مرحوم سرخلوتيان را پيش گرفت.

درون اتومبيل 2 نفر كمانچه‌زن و دنبك‌زن با نغمات لوطيانه رهگذران را به هوس زن گرفتن مي‌انداختند!

جاي حساس اين فاجعه همين جا است. خوب دقت كنيد درست سر ساعت پنج و نيم بعد ازظهر هردو اتومبيل به مقصد رسيدند ولي چه جور؟! اتومبيل نعش‌كش به جاي اينكه به منزل مرحوم سرخلوتيان برود در مقابل منزل آقاي ناايمد توقف كرده و دو نفر از پهلوي راننده پياده شدند و با چالاكي از عقب اتومبيل يك تابوت خوش‌قواره را بيرون كشيده در حاليكه يك نفر آخوند سرخ روي چاق و قدبلند مرثيه مي‌خواند به منزل عروس (و به خيال خودش به منزل مرحوم سرخلوتيان) داخل شدند: انالله و انااليه راجعون...خدا بيامرزدش... اينقدر گريه و بي‌تابي نكنيد... حضرت عباس خودش شعيع اوست...! خانواده عروس و مهمانها از ديدن تابوت و صديا حزين آخوند به كلي خود را باخته و بعضي از زنها راست يا دروغ غش كردند... عروس فلك‌زده هم جيغي كشيده و با داماد از بالاي بالكون به وسط حيات درغلطيدند. مجلس به هم ريخت و خلاصه در عرض 2 دقيقه همه چيز تغيير كرد و ميزها واژگون شد.

شيريني‌ها به تاراج رفت. جمعيت به هم خورد، داد و فرياد و خنده و گريه بهم آميخته دارالمجانين را مجسم مي‌كرد!

آخوند و آن دو نفري كه تابوت را حمل مي‌كردند به اشتباه خود پي برده، به تاخت خود را از منزل بيرون انداخته و سوار بر اتومبيل شدند. اتومبيل نعش‌كش ناله‌كنان به راه افتاد ولي ناگهان يك نفر از خانه داماد بيرون پريده فرياد زد: آهاي نگهدار... نگهدار، داماد سكته كرد. بيچاره به جاي شراب وصل، ريق رحمت را سركشيد... نگهدار... نگهدار... سر به تنت نباشد... با اين دسته گلي كه به آب دادي ... نگهدار... نگهدار... زيل گل بري... نگهدار!

حالا به سراغ اتومبيل عروس مي‌رويم ببينيم او چه دسته گلي به آب داده است! موقعي‌كه اتومبيل گل‌كاري شده مقابل منزل مرحوم سرخلوتيان ايستاد مطرب‌ها از ماشين پياده شده، رقص كنان و دنبك زنان به منزل داخل شدند. صداي گريه از يكي از اطاقها به طور بريده بريده شنيده مي‌شد و مطرب‌ها آن را گريه وداع عروس تشخيص دادند!

يار مبارك بادا...

 

Copyright 2006 by Jooloo! All Rights reserved - www.jooloo.persiangig.com